برچسب : قمار, نویسنده : dtawny9 بازدید : 12
برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 16
برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 16
دوباره برگشتم سر خونه اول، انگار که این سه سال نبود، انگار که از اول بیست و سه ساله بودم، هیچی از این سه سال یادم نمیاد، هر چی که هست، هر چی که بود این بود که سعی کردم خیلی چیزارو تجربه کردم، از آدم مذهبی تبدیل بشم به آدم لارج، با خیلی ها دم خور بشم، تجربه کنم، تجربه ها نه بد بود نه خوب، توی هیچ گروهی جاشون نمیدم، فقط بودن، گذشتن، رفتن، و حالا منم و یه دلِ خالی، که میخواد فقط کلمه جمع کنه، حرف نزنه، فقط چال کنه همه کلماتُ تو خودش، انقد که بشه کوهِ حرف /
زندگی سبز من !...برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 17
بچه تر که بودم اصرار داشتم که بگویم عاشقِ بهارم و بس! یک جور تعصبِ بچگانه به فصلِ تولدم ، انگار بهار را شش دانگ زده باشند به اسمم : گاهی خب انصافا از حق نگذریم هوای فروردین و اردیبهشتش آدم را دیوانه می کند ولی نه به اندازه یِ پاییز...
اصلاً هر چقدر که بزرگتر می شوم تازه دارم میفهمم پاییز پادشاهِ فصل ها یعنی چه...
زندگی سبز من !...برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 15
برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 15
برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 16
گاهی وقتا ضرورت نوشتن تو وبلاگ و نمیتونم درک کنم. در حالی که همین الان برای دفتر خاطراتم افکار پریشانمو گفتم:|
زندگی سبز من !...برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 13
برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 17
برچسب : نویسنده : dtawny9 بازدید : 17